در آن روز ها که خیلی درگیر بحث جنبش نرم افزاری بودم گفته ای را از آقای امیرخانی خواندم که به نظرم کلید بسیاری از مشکلات ماست . موضوع ، بحث جنبش نرم افزاری بود . نقل به مضمون حرف ایشان این بود که مشکل اساسی ما این است که وقتی رهبری شعار جنبش نرم افزاری می دهد ، خواص دولتی هم می گویند جنبش نرم افزاری ، استاد دانشگاه هم می گوید جنبش نرم افزاری ، روحانی حوزه هم می گوید جنبش نرم افزاری آن بسیجی عاشق ولایت هم یک برچسب پشت شیشه موتورش می زند که جنبش نرم افزاری !
در حالی که روند درست این است که رهبری وقتی شعار جامعه را جنبش نرم افزاری اعلام کرد هر کس در زندگی و کار خودش باید بگردد ببیند چطور می تواند این شعار را عملی کند نه اینکه خودش بشود یک بلندگوی بدون عمل !
وصیت نامه امام را که می خواندم دوباره به یاد این صحبت افتادم . به خصوص این بخش را :
خیلی وقتها در بحث با دوستانی که خیلی شاکی هستند و به همه انتقاد دارند وقتی می پرسیم شما برای حل این مشکلات چه کرده اید ؟حرفی برای گفتن ندارند . امروز بزرگترین مشکل جامعه ما سنت نق زدن است .مشکلات را همه می بینیم. خیلی خوب هم میبینیم و تحلیل می کنیم . اما موقع عمل که می شود همه از دیگری انتظار داریم .
یک مثال ساده می زنم : بعد از حوادث اخیر توجه خیلی ها به خروجی علوم انسانی جلب شد. اینکه محتوای درسی و برخی از اساتید این رشته ها به گونه ای سازماندهی شده اند که غالب خروجی این رشته ها ذهنیت سکولار دارند .
خب برای حل این مشکل چه باید کرد ؟ روسای دانشگاه باید به دنبال جذب اساتید متعهد باشند .اساتید متعهد باید به دنبال تولید محتوای اسلامی باشند . دانشجوی دغدغه دار هم باید برود خوب پژوهش کند و در تز و پایان نامه های خود راه حلی برای این اوضاع در هم و برهم بدهد .
اما اتفاقی که می افتد چیست ؟ روسای دانشگاه که کلا صورت مسئله را پاک می کنند و منکر آمار می شوند .اساتید سر کلاس هایشان داد انتقاد سر می دهند . دانشجو هم همه جا از محتوا می نالد و یا به همان نمره پاسی و پایان نامه کپی برداری شده از منابع قبلی اکتفا می کند یا کلا عرصه را خالی می کند و سر از حوزه در می آورد ...
این یک مثال کوچک است آن هم درباره جامعه متعهد ما و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل ... .
واقعیت این است که ایران اسلامی از آنِ همه ماست . و اگر واقعا دلسوز ایران و اسلام هستیم باید برای رشد آن آستین بالا بزنیم .ایران اسلامی برای رشد و بالندگی بیشتر از نق و انتقاد نیازمند متفکر و دانشمند و مردان عرصه عمل است . انسان هایی که فداکارانه به میدان بیایند و به دور از غوغا و حاشیه ایران اسلامی را به تشکیل حکومت الله نزدیک کنند . در چنین جامعه ای چه فرقی می کند که رییس باشی یا مرئوس ، وقتی که هر کس مشغول وظیفه حساس خود است. وصیت امام به همه ما این است که در حفظ و توسعه مفاهیم انقلاب کوشا باشیم و این مهم محقق نمی شود مگر در حذف منیت ها و انجام وظیفه .
شاید امروز در آستانه سی و دومین سالگرد انقلاب اسلامی وقت آن رسیده باشد که هر کدام از ما نگاهی به گذشته و آینده خود بیاندازیم . جای خود را در این طرح بزرگ پیدا کنیم و وظیفه خود را برای رسیدن به این هدف بزرگ تشخیص دهیم .اکنون دیگر وقت عمل است . حرف زدن کافی است !
----------------------------------------------------------------------
پ.ن 1: با دوستان یک سیر مطالعاتی وبلاگی در باب وصیت نامه امام راه انداختیم از سایر دوستان هم دعوت می کنم در این طرح شرکت نمایند .اطلاعات بیشتر
پ.ن.2 : سایر دوستان شرکت کننده در این طرح :
از بند نون وصیت نامه امام به بند میم ؛مردم آماده قیام اند
مروری بر صحیفه ی انقلاب