سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/6/21
9:40 صبح

لذت بندگی

بدست شروق (z_m) در دسته شروق، لذت بندگی، ماه رمضان، جنگ دوست داشتنی، سعید تاجیک

بسم رب المخلصین

 

کتاب جنگ دوست داشتنی را می خواندم . مجموعه خاطرات سعید تاجیک از هشت سال دفاع مقدس . بگذریم از حواشی و مضمون و نقدو غیره و حرف حدیث بسیاری که می توان در این باره گفت. اما آخر های کتاب چند جمله بود که واقعا جای تامل داشت :

نقل به مضمون : ماه های آخر جنگ بود یک روز یکی از بچه ها گفت : بچه ها تا حالا فکر کردید قراره تا کی پای این جنگ وایستید ؟ گفتم من که تا هر جا امام بگه هستم . همون جا با هم پیمان بستیم که تا آخرین روز جنگ پای فرمان امام بمونیم ... .

نویسنده کتاب آن طور که در طول کتاب می خوانی آدم سر سپرده ای نیست . سر به سر همه می گذارد فرقی نمی کند که طرفش فرمانده باشد یا همرزم یا حتی سردار صفوی ! اصلا به طور کلی یک نوع سرکشی در مرامش می بینی .  اما این لحظه ها را با لذت خاصی تعریف می کند . لذتی که آرزو می کنی ای کاش تو هم آن روز ها بودی و لذت فرمانبری روح الله را می چشیدی .

خیلی ها سعی کردند جنگ و دفاع مقدس و  از جان گذشتگی بسیجی ها را بی فکری جا بزنند . یک جور ترمز بریدن و یا حتی شستشوی مغزی ! دلشان می خواهد بگویند که آن همه شهید و جانباز و رزمنده  که تا آخرین روز های جنگ از جوانی و خانه و زندگی بریدند و سنگر های جبهه را پر کرده بودند سر سپرده امام و انقلاب بودند . اما من فکر می کنم که مردان آن روز سر سپرده نبودند آنها دل سپرده بودند . و هر که دل بسپرد تا پای جان نیز می رود .خاصه آنکه دلدارش روح الله باشد .روح اللهی که خود دل سپرده حقیقی الله است ...

همه اینها را گفتم که به اینجا برسم که  گاهی وقتها بندگی اوج آزادگی است

بستگی به این دارد که بنده ی که باشی ...

لحظات آخر ماه بندگی نزدیک است از این همه بهره چقدر برای امسالمان برداشتیم ؟

 

در پناه حق باشید

 

 


88/5/31
2:57 عصر

رمضان ؛ موسم پرواز

بدست شروق (z_m) در دسته رمضان، پرواز، فصل، دعای جوشن کبیر

بسم رب المخلصین

 

دوست دارم که خریدار تو باشم

یا نباشم یا که از آن تو باشم

تو چنان ابر طربناک بباری

من همی نم نم باران تو باشم

تا نفس هست و قفس هست خدایا

من شوریده غزلخوان تو باشم

 

خیلی ها میگن رمضان فصل مهمونیه. فصل پای سفره نشستن. فصل نون دادن و نون گرفتن . فصل صبر . فصل حلم . فصل همیاری . فصل دوست داشتن . از خالق بنده ها تا خود بنده ها

به نظر من رمضان همه اینها هست ولی اصل اصلش رو که نگاه کنی فصل پروازه . فصل بُریدن . موسم  پریدن

شاید یکی از حکمت های روزه هم همین باشه .

دیدین بالون رو وقتی می خواد بالا بره وزنه هاش رو کم می کنن. هر چی که وزنه ها کمتر می شه بالون سبکتر میشه و بالا و بالاتر می ره . خب حکما غذا هم وزنه بدنه . هر چی کمتر باشه بدن سبکتر میشه . حالا فکرش رو بکن اگه وزنه های دیگه رو هم یاد گرفتیم که تو این ماه رها کنیم ...اون موقع است که بالا میریم . بالای بالا . میشیم خال آسمون ...و چه کیفی داره اون بالا ها فریاد زدن : 

یا حبیب من لا حبیب له

یا انیس من لا انیس له

یا صاحب من لا صاحب له

بیا و صاحب دلم باش

 

التماس دعا

در پناه حق باشید

 


88/5/16
2:24 صبح

کسی دارد می آید لای در را باز بگذارید

بدست شروق (z_m) در دسته نیمه شعبان، بخران اقتصادی، ظهور منجی، مهدی موعود، جشن

بسم رب المخلصین

هر سال نیمه شعبان حس خیلی خوبی داشتم. یک شادی زاید الوصف ...

اما امسال هوای دلم جور دیگریست. امسال در مولودی ها دلم بیشتر هوای گریه دارد تا شادی . هوای درددل .

انگار حوادث اخیر نبودنش را بیشتر به رخ کشیده است . وجودش را بیشتر نیازمند شده ایم.

دلم می خواهد مثل خیلی ها ی دیگر دل به بعضی خبر ها که منابعش هم معلوم نیست بدهم و باور کنم که آمدنش به زودی محقق می شود . اما دنیای اطرافم چیز دیگری می گوید :

ترسم آن روز که از قله فرود آید مرد

سیصد و سیزده آدم نتوان پیدا کرد


جشن ها را که می بینم .مولودی ها را که می شنوم آقا بیا آقا بیا را که زمزمه می کنم ... ذهنم پر از سوال می شود . واقعا منتظر ظهور اوییم ؟ ...اگر آقا آمد و بحران اقتصادی شد بازهم قبولش داریم ؟....اگر آمد و یک آهنگر زاده را معاون خودش کرد باز هم امامش می دانیم ؟ ....اگر آمد و مشاغل نسل اندر نسلی ما را به دیگران داد باز هم از ظهورش خوشحال می شویم ؟


هنوز خیلی خودخواهیم . هنوز خیلی هایمان دنیا را از روزن کوچک منافعمان می بینیم . هنوز خیلی هایمان منتظر ظهور ناجی فرصت ها و منافعمان هستیم ....

اما باز هم امیدوارم . امیدوارم به صداهای خاموشی که شبانه در بیت الحرام با او بیعت می کنند و بهت وجودشان همه را بگیرد.هر چه باشد نیمه پنهان انتظار ،  امید  است.

شاید بهتر باشد به جای تمام این سوال ها  و بیم و امید ها ، فکری برای خودم بکنم . برای خودم و توشه ای که برای ظهورش هنوز خیلی خالی است ...



چراغ خانه را روشن کنید آواز بگذارید

کسی دارد می آید لای در را باز بگذارید

بیافشانی د آبی بر حیاط و یادتان باشد

که در بالای مجلس چار بالش ناز بگذارید

الا دلهای تمرین کرده دور از او رسیدن را

از اینجا تا رسیدنگاه او پرواز بگذارید





88/5/7
11:28 صبح

مامنی به نام حرم

بدست شروق (z_m) در دسته حرم، زیارت، ملکوت، آرامش

بسم رب المخلصین

 

حرم جایگاه حرمت است . حرمت انسانیت . حرمت رحمانیت . حرمت پروردگار رحمانی که انسان را به انسانیت آفرید و آنقدر در این آفرینش زبر دست بود که ملائکه را به سجده وا داشت . بی خود نست که هر گاه وارد حرم می شوی دلت آرام می گیرد . فرقی نمی کند که این حرم مشهد باشد یا کربلا . مدینه باشد یا مکه ، شاهچراغ باشد یا بی بی شهربانو و یا حتی نمازخانه دور افتاده ای در بین راه.
فرقی نمی کند که چراغ این حرم لوستر های چلچراغ باشد یا فانوسی نیم سوز . فرشش قالی های ابریشمی اهدایی شیخ نشین های خلیج باشد یا گلیمی پوسیده و نخ نما . دیورا هایش سنگ مرمر باشد یا خشت های رنگ و رو رفته ... مهم ذکر رحمانیت پروردگار است که در ذره ذره ی آن رسوخ کرده است.
و چه نیرویی دارد این ذکر. این ذکر رحمانی که وجود آدمی را زیر و رو می کند ، نور را در وجودش به تلألو می خواند و چشمانش را سر شار از اشک رحمت می کند .اشکی که اگر بریزد کیمیاست. سنگ دل را آب می کند و قیمتش را از طلا بالاتر می برد .

و خوش به حال آنکه پا به حرم بگذارد و حرمت انسانیتش را باز یابد.
التماس دعا


88/5/4
11:36 صبح

هیا هو های پوچ

بدست شروق (z_m) در دسته انتخابات، اغتشاش، هیاهو، اعتراض

بسم رب المخلصین

نمی دانم تا حالا توفیق نماز ظهر را در شبستان امام خمینی مشهد داشته اید یا نه ؟

همیشه موقع نماز ظهر و عصر در این شبستان به غیر از ذکر های منقطع مکبر ،صدایی که به گوش می رسد جیغ و داد و گریه بچه هاست . آنقدر این صدا بارز و مشخص است که اگر یک نابینا وارد این فضا شود و خیل نمازگزاران خاموش ایستاده را نبیند راستی راستی باورش می شود که به شیر خوارگاه وارد شده .

امسال هم که موقع نماز ظهر و عصر همین صحنه تکرار شد یک نکته ای به ذهنم رسید . اینکه همیشه صدای داد و فریاد نشان دهنده صدای حاضرین یک جمع نیست چرا که خیلی وقتها اکثریت جمع آنقدر مشغول کار خودشان هستند که صدایی از آنها به گوش نمی رسد !

 

در پناه حق باشید


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >