سفارش تبلیغ
صبا ویژن

86/2/26
2:42 عصر

حرفی از جنس سلام

بدست شروق (z_m) در دسته جنبش نرم افزاری

یا اول

سلام

بلاخره بعد از مدتها بخت یا رشد و موفق شدم که به روز کنم

در این مدت بار ها جلو ی این صفحه شیشه نشستم تا چیزی بنویسم

برای حجاب

برای دانشگاه

برای تلوزیون

برای ...

اما هر بار هر چه را که خواستم بگویم دیدم دیگران گفته اند . آن هم نه یکبار که بار ها و بار ها . آن هم نه امروز که از دیروز و شاید هم فردا . پس چرا ...؟

پاسخم را در یک جمله یافتم :  ‍«درد امروز جامعه ما از جنس ندانستن نیست که از جنس عمل نکردن است . »

این روز ها آنچه زیاد است حرف ست و ریا و آنچه کیمیا ست صداقت و یکرنگی .

و چه شیرین است یافتن این کالا در این بازارپر هرج و مرج دنیا و حتما آنانکه چشمشان به آنسوی زیبایی ها گشوده شد این کالا را یافته بودند ...

و می شود آیا ما هم این توفیق را بیابیم که لباس عمل به حرفهای قشنگمان بپوشانیم ؟!!

 

آمده بودم چیز دیگری بگویم و ...خودم هم نمی دانم چه شد!!!!

آن حرفهای نگفته را بگذار برای روز دیگر. اگر صلاح بود .

فعلا همین برای یک عمرمان بس است .

بسم رب الشهدا و صدقین

یا حق


86/2/4
11:2 صبح

بومی سازی نیاز امروز ما ...

بدست شروق (z_m) در دسته جنبش نرم افزاری

یا اول

سلام

یکی از موضوعات و بلکه اصلی ترین موضوع این وبلاگ جنبش نرم افزاریه

اگه سری به آرشیو این موضوع زده باشید حتما دیدید که بیشتر این مقالات تئوریه  و به بیان لزوم و ضرورت وقوع آن پرداخته .  تصمیم دارم  از این به بعد بیشتر از بُعد عملی به این موضوع نگاه کنم البته هم کار سختیه و هم اینکه به تخصص و تبحر احتیاج داره

خوبه که هر کدوم ما توی هر رشته ای که تحصیل کردیم به این فکر کنیم که معنای جنبش نرم افزاری در رشته ما چی می تونه باشه؟

البته قبلش باید جایگاه اون علم و نیز وضعیت کشور و جامعه رو مد نظر داشته باشیم تا افکاری که در این زمینه به ذهنمون میرسه بتونن جنبه عملی هم پیدا کنن و اون وقته که فکر های جدید و ایده های نوی ما ارزش پیدا می کنه ...

همونطور که قبلا هم گفتیم هدف جنبش نرم افزاری اینه که جامعه ای بر اساس اصول اسلامی داشته باشیم . جامعه ای که اسلامش در ماه رمضان و محرم و توی مساجد و مجالس اینگونه خلاصه نشده باشه بلکه از دکتر و مهندسش تا روحانی و بازاری همه و همه بر اساس اصول اسلامی حرکت کنن و در یک کلمه تمام قوانین اون جامعه هویت و ریشه اسلامی و البته با توجه به بوم ما ایرانی داشته باشن .

امروز با چنین جامعه ای فاصله زیادی داریم . درسته که بعد از انقلاب سعی همه در ایجاد چنین جامعه ای انکار ناپذیره ولی متاسفانه اکثرا فقط پوسته رو تغییر دادیم و اصل ماجرا به همون حال باقی مونده

مثلا توی شرکت هامون نمازخونه راه انداختیم .خانم ها موظفن که حجاب داشته باشن گاهی نماز جماعتی هم برگزار میشه ولی مثلا اصول مدیریت اون شرکت براساس الگو های غربی پایه ریزی شده یا در مدارسمون چند واحد قرآن و دین و زندگی اضافه کردیم ولی اصل کتابهای درسی بچه های ما براساس علوم غربیه  و قص علی هذا ...

خب در چنین جامعه ای نمیشه یه دفعه اومد و گفت همه چیز رو خراب کنید از صفر شروع می کنیم . به سه دلیل .یکی اینکه هر آنچه که از قبل بوده بد نیست و مخالف اسلام نیست . دوم اینکه هنوز ما نتونستیم به اون نظامی که باید داشته باشیم دست پیدا کنیم و سوم اینکه هنوز جامعه  ما توانایی پذیرش چنین چیزی رو نداره چه پذیرش فرهنگ و علوم غربی در عمق لایه های جامعه ما نفوذ پیدا کرده . هنوز خیلی از مردم ما فکر می کنن قله پیشرفت و توسعه رسیدن به نظام کشور های غربیه .     

بنا براین ما احتیاج به یک مدت زمانی داریم که از یک طرف تحقیق کنیم  بررسی کنیم و علمی رو که برخاسته از فرهنگ و دین ماست تولید کنیم . و از طرف دیگه بستر مناسب برای جایگزینی چنین علمی در سطح جامعه رو ایجاد کنیم  به اضافه اینکه جلو ورود بی قید و شرط علوم و تکنولوی غربی رو بگیریم و فیلتری رو ایجاد کنیم که تا حد امکان همه چیز رو بومی سازی کنه ...البته با توجه به امتزاج و در هم آمیختگی تکنولوژی و فرهنگ غربی این کار خیلی سخت و حتی گاهی غیر ممکنه

ولی تلاش ما در این زمینه می تونه خیلی اوضاع رو از اینی که هست بهتر کنه

در این باره حرف بسیاره و فکر کنم فعلا تا همینجا کافی باشه

تا بعد

در پناه حق باشید


86/1/31
12:2 صبح

حکایت ملت ها و آلبوم ها و سیصد ...

بدست شروق (z_m) در دسته جنبش نرم افزاری

یا اول

سلام

بالاخره یک ماه از سال 86 گذشت به سادگی مثل تمام لحظات عمرمون که تا حالا گذشته و از این به بعد هم خواهد گذشت.لحظاتی که بی رنگ به ما میرسن و بارنگی که ما بهشون می دیم از کنارمون میرن و بعد ما می مونیم با یک آلبوم .آلبومی که برای بعضیا سیاه و سفیده برای بعضیا رنگی .برای بعضیا پر از عکس و تصویره برای بعضیا خالی خالی .

هر کجای زندگی که وایساده باشیم می تونیم برگردیم و آلبومون رو یه نگاهی بندازیم ببینیم چه کار کردیم و چه کاری مونده که بکنیم چقدر وقت تلف کردیم و چقدر وقت داریم تا غفلت ها رو جبران کنیم و...

علما میگن ملت ها هم مثل ادم ها می مونن. مثل آدم ها به دنیا میان بزرگ میشن متحول میشن و بلاخره می میرن . روح ملت ها، آرمان ها ی اونهاست. هرچی که این روح انسانی تر و متعالی تر باشه موندگاری اون هم در کالبد ملت بیشتره.

این وسط ملت هایی هم پیدا میشن که روح خیلی قوی ای ندارن ولی برای حفظ خودشون جر میزنن و آلبومشون رو از عکس های قشنگ و میکس شده کامپیوتری پر می کنن. چون وقتی رو  که می بایست به فکر تقویت روحشون می بودن، وقتی رو که می بایست صرف تربیت خودشون و آرمانهاشون میکردن، برای کشور گشایی و خونریزی و اشغالگری گذروندن و حالا که این روح برای ادامه حیاتش احتیاج به یک گذشته متعالی و انسانی داره چیزی روبرای گفتن ندارن .در عوض در باره گذشته ای که وجود نداره دروغ های عجیب و غریب می بافن.دروغ هایی مثل هلوکاست ، مثل سیصد...

والبته هممون میدونیم که عمر پیوند اعضا چقدر کوتاهه!!!

 

می مونه یه درس به من و تویی که هنوز جوون هستیم و اول راه :این آلبوم های تکی ماست که آلبوم ملت ها رو می سازه. نیاد روزی که نوادگان ما برای حفظ خودشون دست به مونتاژ و تقلب بزنن!!!!

یا حق


86/1/9
12:17 عصر

غربت غیبت

بدست شروق (z_m) در دسته جنبش نرم افزاری

یا اول

امروز پیامی بدستم رسید که بد جوری حالم رو گرفت . نمی دونم شاید بدست شما هم رسیده باشه ؟

 

 

...در غدیر بیشتر غفلت شد یا در غیبت مهدی ؟

عاملین این غفلت مسلمانان صدر اسلام بودند ، یا ما ؟

آیا تقصیر ما کمتر از مسلمانان صدر اسلام است ؟

الان برای غربت علی گریه کنیم یا برای غیبت مهدی ؟

علی بیشتر گریه کرد ، سکوت کرد ، خانه نشین شد ، یا مهدی ؟

غربت علی بیشتر بود یا غربت مهدی ؟

آیا ما واقعا ناتوانیم ؟

برای علی چه کردیم ؟

                                               برای مهدی ؟

                                                                                        برای خودمان ؟ ....

 

خدایا همه امیدمون به رحمت و هدایت توست ما رو ....

 

یا رب از ابر هدایت برسان بارانی

پیش از آنکه چو گردی ز زمین بر خیزم

 

یا حق


86/1/8
2:11 عصر

در محضر حرم یار (1)

بدست شروق (z_m) در دسته جنبش نرم افزاری

یا اول

 

دم غروب بود و هوا گرگ و میش و نسیمی خنک که بوی بهار را در همه جا می پراکند و دل که باز هم هوایی شده بود .

قسمت های بازرسی را که دم اذان پر از جمعیت شده بود یکی یکی پشت سر می گذاشتیم و لحظه به لحظه به حرم نزدیکتر میشدیم گلدسته های حرم هم گویی امروز براق تر شده بود .وپرچم گنبد طلایی حسین که امروز رخت سیاه را از تن افکنده بود  و قرمز به تن کرده بود .

صدای ملکوتی اذان که پایان گرفت همه منتظر ندای قد قامت بودند که ناگهان نوای قدسی دعای فرج در حرم پیچید ....

الهی عظم البلا

و برح الخفا

و انقطع الرجا

 و ضاقت الارض و منعت السما

وانت المستعان و الیک المشتکا ....

اللهم انا نرغب الیک فی دولة کریمه تعز به الاسلام و اهله ...

اللهم انا نشکو الیک فقد نبینا و قلت عدد نا و کثرة اعدائنا ....

و ضجه های مردم و به هر زبان که یک ندا را فریاد می زدند :آقا بیا

خدا یا چه می شود ما را

و سالها پیش در همین نزدیکی ها مردمی بودند که ندای عظم البلا را فریاد کردند اما آمدن یار آنها را سودی نبخشید که بلایی ابدی را برای آنها رقم زد .

و اینک ما که در فریاد این ندا چقدر صادق هستیم و تا کجا بر میثاق خود ایستاده ایم ...؟

و فکر کن روزی را  که همه در انتظار اقامه نماز در صفوف مدور مسجد الحرام ایستاده اند و به جای ندای قد قامت ،  صلای انا المهدی می شنوند وآن روز من و تو در کجا ی این دنیا ایستاده ایم و چه حالی داریم ...

خدایا ما را از رحمت بی منتهایت محروم نفرما

 

یا حق

پی نوشت : شهادت امام حسن عسگری رو تسلیت عرض می کنم

 


<   <<   31   32   33   34   35   >>   >