سفارش تبلیغ
صبا ویژن

86/1/8
2:11 عصر

در محضر حرم یار (1)

بدست شروق (z_m) در دسته جنبش نرم افزاری

یا اول

 

دم غروب بود و هوا گرگ و میش و نسیمی خنک که بوی بهار را در همه جا می پراکند و دل که باز هم هوایی شده بود .

قسمت های بازرسی را که دم اذان پر از جمعیت شده بود یکی یکی پشت سر می گذاشتیم و لحظه به لحظه به حرم نزدیکتر میشدیم گلدسته های حرم هم گویی امروز براق تر شده بود .وپرچم گنبد طلایی حسین که امروز رخت سیاه را از تن افکنده بود  و قرمز به تن کرده بود .

صدای ملکوتی اذان که پایان گرفت همه منتظر ندای قد قامت بودند که ناگهان نوای قدسی دعای فرج در حرم پیچید ....

الهی عظم البلا

و برح الخفا

و انقطع الرجا

 و ضاقت الارض و منعت السما

وانت المستعان و الیک المشتکا ....

اللهم انا نرغب الیک فی دولة کریمه تعز به الاسلام و اهله ...

اللهم انا نشکو الیک فقد نبینا و قلت عدد نا و کثرة اعدائنا ....

و ضجه های مردم و به هر زبان که یک ندا را فریاد می زدند :آقا بیا

خدا یا چه می شود ما را

و سالها پیش در همین نزدیکی ها مردمی بودند که ندای عظم البلا را فریاد کردند اما آمدن یار آنها را سودی نبخشید که بلایی ابدی را برای آنها رقم زد .

و اینک ما که در فریاد این ندا چقدر صادق هستیم و تا کجا بر میثاق خود ایستاده ایم ...؟

و فکر کن روزی را  که همه در انتظار اقامه نماز در صفوف مدور مسجد الحرام ایستاده اند و به جای ندای قد قامت ،  صلای انا المهدی می شنوند وآن روز من و تو در کجا ی این دنیا ایستاده ایم و چه حالی داریم ...

خدایا ما را از رحمت بی منتهایت محروم نفرما

 

یا حق

پی نوشت : شهادت امام حسن عسگری رو تسلیت عرض می کنم