سفارش تبلیغ
صبا ویژن

86/9/2
12:9 عصر

مناظره در آیین رضوی

بدست شروق (z_m) در دسته جنبش نرم افزاری

 

بسم الله الرحمن الرحیم

یک آسمان کبوتر دل در هوای تو

                                      پر می زند برای تو

                                                                آری برای تو

با یک روز تاخیر میلاد ثامن الحجج علی ابن موسی الرضا علیه آلاف التحیه و السلام را به همه شما دوستان خوبم تبریک عرض می‏کنم .

*********************************************

عصر، عصر گفتمان است و تفاهم و هر کس را که می بینی ادعای روشن اندیشی و دوری از تعصب دارد . ولی معلوم نیست ،چرا به تالارهای گفتمان و چت روم ها و حتی جمع های دوستانه خودمان هم که سر می زنی ، با وجود تمام این ادعا ها ، همه جا بوی تعصب و لجبازی میشنوی . شاید به خاطر اینکه الگوی گفتگو مناظره ما شیوه های مدون غربی است که به جای آیین انصاف و منطق به ما ادا و ژست روشن اندیشی آموزش می دهند . مهم نیست که بر حق باشی یا نه .مهم این است که چگونه مغالطه کنی تا طرفت را مغلوب کنی! از این دیدگاه مناظره جنگی است که تو باید پیروز میدانش باشی . حق و انصاف و منطق هم واژه های قشنگی هستند که جنگ تو را می زیبند و دیگران را به سمت تومی فریبند . آخر دراین جنگ پیروزی به معنای مجاب کردن همپیکارت نیست ،پیروزی موافق طرفدار کردن جمع با نظر توست ...و همین می شود که پای مناظره ها که می نشینی احساس میکنی که همه گوش ها را بسته اند و هر کس حرف خود را می زند ...
اما اگر صفحات تاریخ را ورق بزنی ، روزگاری را می بینی که مردانی از جنس نور به شیوه خودشان مناظره هایی را اداره می کردند که دشمنان خونین را مریدان جان برکف می کرد . عجیب اینجاست که ما نیز خود را پیرو آنان می دانیم و دریغ و افسوس که این پیروی بیشتر در نام است تا در عمل
...
بد نیست به بهانه چنین مناسبت هایی هم که شده گاهی سری به تاریخمان بزنیم و کمی یاد بگیریم که مثل آنان باشیم . اگر سری به این مناظره ها زده باشی دو اصل اساسی را پیدا می کنی که رعایت همین دو اصل برای دنیا و آخرتمان کافی است :

1- امام از حیث علم کامل سخن می گفت . از چیزی که خود بوجودش شکی نداشت و چون آفتاب روشنی حقیقتش را دریافته بود . فکر کن که تو کوهی را در برابرت به عینه ببینی دیگر از انکار آن واهمه ای نخواهی داشت چه هر کس سخن از انکار و رد آن زند یک اشارت کافی است تا دیدگانش را به نور کوه مجلی کنی . عینیت حقیقت در نزد امامان ما اینچنین بود .

مشکل ما این است که بحث بر سر چیزی می کنیم که خود هنوز به عینه آن را نپذیرفته ایم و وقتی دلیلی بر رد آن می شنویم بر افروخته می شویم چرا که جوابی نداریم و احساس شکست می کنیم

اما در حالات امام هشتم آمده است که پیش از شروع مناظره می فرمود : ای قوم اگر در بین شما حتی یک تن هست که اسلام را قبول ندارد و خودش تمایل دارد که سوال کند ، از هر چه که می خواهد بدون هیچ ترس و بیمی بپرسد .

و باز می فرمود: کسی از سوال می ترسد که جوابی ندار !

حتی آمده است که گاهی شخص مناظره کننده اظهار عجز می کرد و امام می فرمود :نه ، تو هنوز می توانی فلان ایراد را بگیری ! شخص کمی فکر می کرد و می گفت : بله همین که شما گفتید . و امام پاسخ ایراد خودساخته اش را هم بیان می فرمود . آنقدر پیش می رفت که دیگر هیچ کس را یارای بیان شبهه و شاعبه ای نبود .

و ما چقدر به ایمانمان و علممان تسلط داریم ؟!!! با یکی از دوستان بحثی داشتم .کار بالا گرفت در جوابم گفت هر چه بخواهی ایراد بگیری فلان دانشمند پاسخت را می دهد . در کتابهایش تمام شبهه ها را پاسخ داده است . پرسیدم چند تایش را خودت بگو .گفت من که نخوانده ام ولی مطمئنم که تمام شبهه ها را پاسخ داده !!!خیلی وقاژت ها علم ما به یک مسئله در همین حد است و عجیب اینجاست که سرسختانه دفاع هم می کنیم .

2.اما اصل دوم ،  هدف آنها از مناظره است .آنها مناظره می کردند تا دلهای نا آرام و بدور از حقیقت را به نور حقیقت آرام گردانند . نه اینکه خودی نشان دهند یا حمد و تمجید دیگران را بر انگیزند و یا اینکه طرف مقابل را خورد و حقیر کنند .

در مناظره های امام هشتم آمده است که در جایی احساس می کند که طرف آماده پذیرش است اما در جلوی جمع تحقیر می شود .در اینجا حضرت از دیگران می خواهد که مجلس را خالی کنند .

در جایی دیگر هنگام مناظره صدای اذان بلند می شود امام می گوید : وقت نماز است .عمران _شخص مناظره کننده _ می گوید سیدی بحث را قطع نکن . فقد رقَّ قلبی . دلم نرم شده است . حضرت می فرماید : نماز می خوانیم و بر می گردیم .
یعنی هدف پیروز شدن بر تو نیست بلکه هدفی داریم که این بحث در حاشیه آن است و آن هم رضای خداست .
و ما پیروان امروزِ آنان تا پاسی از شب را پای مناظره ،‏که چه عرض کنم مغالطه! می نشینیم و نماز صبحمان را قضا می خوانیم ( اگر بخوانیم ) و تازه به خیال خودمان مبلغ راه الهی هم هستیم .
یا در بحثمان آنجا که کم می آوریم برای کوبیدن طرف به به هیچ چیز  رحم نمی کنیم و شاید آخرین چیزی که مد نظرمان باشد ( اگر باشد ) کرامت طرف مقابل است ...
حرف و گله در این باره بسیار است و می دانم که کمتر کسی حاضر می شود این همه را بخواند .
مخلص کلام اینکه برای بیرون کشیدن کتاب های گرد و خاک گرفته از گوشه کتابخانه ها لازم نیست که حتما طلبه یا دانشجوی علوم اسلامی باشی . پیرو و شیعه بودن هزینه دارد و هزینه اش هم پای درس آن بزرگواران نشستن است
...

در پناه حق باشید

**********************

پی نوشت : بعضی از نکات و مثال ها ی مطرح شده ، از سخنرانی دکتر رحیم پور ازغدی در همین باب برداشت شده است.


86/2/4
11:2 صبح

بومی سازی نیاز امروز ما ...

بدست شروق (z_m) در دسته جنبش نرم افزاری

یا اول

سلام

یکی از موضوعات و بلکه اصلی ترین موضوع این وبلاگ جنبش نرم افزاریه

اگه سری به آرشیو این موضوع زده باشید حتما دیدید که بیشتر این مقالات تئوریه  و به بیان لزوم و ضرورت وقوع آن پرداخته .  تصمیم دارم  از این به بعد بیشتر از بُعد عملی به این موضوع نگاه کنم البته هم کار سختیه و هم اینکه به تخصص و تبحر احتیاج داره

خوبه که هر کدوم ما توی هر رشته ای که تحصیل کردیم به این فکر کنیم که معنای جنبش نرم افزاری در رشته ما چی می تونه باشه؟

البته قبلش باید جایگاه اون علم و نیز وضعیت کشور و جامعه رو مد نظر داشته باشیم تا افکاری که در این زمینه به ذهنمون میرسه بتونن جنبه عملی هم پیدا کنن و اون وقته که فکر های جدید و ایده های نوی ما ارزش پیدا می کنه ...

همونطور که قبلا هم گفتیم هدف جنبش نرم افزاری اینه که جامعه ای بر اساس اصول اسلامی داشته باشیم . جامعه ای که اسلامش در ماه رمضان و محرم و توی مساجد و مجالس اینگونه خلاصه نشده باشه بلکه از دکتر و مهندسش تا روحانی و بازاری همه و همه بر اساس اصول اسلامی حرکت کنن و در یک کلمه تمام قوانین اون جامعه هویت و ریشه اسلامی و البته با توجه به بوم ما ایرانی داشته باشن .

امروز با چنین جامعه ای فاصله زیادی داریم . درسته که بعد از انقلاب سعی همه در ایجاد چنین جامعه ای انکار ناپذیره ولی متاسفانه اکثرا فقط پوسته رو تغییر دادیم و اصل ماجرا به همون حال باقی مونده

مثلا توی شرکت هامون نمازخونه راه انداختیم .خانم ها موظفن که حجاب داشته باشن گاهی نماز جماعتی هم برگزار میشه ولی مثلا اصول مدیریت اون شرکت براساس الگو های غربی پایه ریزی شده یا در مدارسمون چند واحد قرآن و دین و زندگی اضافه کردیم ولی اصل کتابهای درسی بچه های ما براساس علوم غربیه  و قص علی هذا ...

خب در چنین جامعه ای نمیشه یه دفعه اومد و گفت همه چیز رو خراب کنید از صفر شروع می کنیم . به سه دلیل .یکی اینکه هر آنچه که از قبل بوده بد نیست و مخالف اسلام نیست . دوم اینکه هنوز ما نتونستیم به اون نظامی که باید داشته باشیم دست پیدا کنیم و سوم اینکه هنوز جامعه  ما توانایی پذیرش چنین چیزی رو نداره چه پذیرش فرهنگ و علوم غربی در عمق لایه های جامعه ما نفوذ پیدا کرده . هنوز خیلی از مردم ما فکر می کنن قله پیشرفت و توسعه رسیدن به نظام کشور های غربیه .     

بنا براین ما احتیاج به یک مدت زمانی داریم که از یک طرف تحقیق کنیم  بررسی کنیم و علمی رو که برخاسته از فرهنگ و دین ماست تولید کنیم . و از طرف دیگه بستر مناسب برای جایگزینی چنین علمی در سطح جامعه رو ایجاد کنیم  به اضافه اینکه جلو ورود بی قید و شرط علوم و تکنولوی غربی رو بگیریم و فیلتری رو ایجاد کنیم که تا حد امکان همه چیز رو بومی سازی کنه ...البته با توجه به امتزاج و در هم آمیختگی تکنولوژی و فرهنگ غربی این کار خیلی سخت و حتی گاهی غیر ممکنه

ولی تلاش ما در این زمینه می تونه خیلی اوضاع رو از اینی که هست بهتر کنه

در این باره حرف بسیاره و فکر کنم فعلا تا همینجا کافی باشه

تا بعد

در پناه حق باشید


85/11/3
9:52 صبح

مقصد کجاست (1)

بدست شروق (z_m) در دسته جنبش نرم افزاری

بسم الله الحق

طوبی لمن شغله خوف الله عن خوف الناس

خوشا به حال کسی که ترس از خدا او را از ترس از مردم مشغول گرداند

پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله

 

 

باز هم محرم اومد . دوست دارم به جای ماه عزا و ماتم بگم ماه شور و حماسه .که چه زیبا شاعر می گه :
حسین گریه ندارد که پاک آمد و رفت
به رو سیاهی بخت یزید می گرییم

 وچه تلفیق زیبایی این سالها اتفاق افتاده  .بهمن ومحرم
و کی می شود که این ماه برای ما ماه انسان سازی باشد
وکی می شود که با سری بلند مراسم عزای حسینی را به جا آوریم و در دل از اینکه پیرو حسین هستیم به خود ببالیم
این روز ها بد جوری دلم هوای جنوب کرده بد جوری!
هوای شلمچه ...هوای زیارت عاشورای شلمچه ...
دیروز فیلم خداحافظ رفیق را میدیدم
یه بخش از دیالوگ آخرش بد جوری تکونم داد
مسلم به مرتضی که به بهشت برمیگشت با صدای بغض آلودی میگه دلتنگ رفتنم 
و مرتضی در جوابش میگه : مسلم دلش رو تو مشت حسین گذاشت و رفت کوفه .دیگه دلی نداشت که تو غربت کوفه بگیره یا تنگ بشه ....اگه مسلمی چرا تسلیم نیستی ....اگه دل دادی چرا بی دل نیستی
....
ای کاش روزی برسه که اگه نتونستیم حر باشیم و با قافله حسین پرواز کنیم .  حد اقل یادبگیریم که مسلم باشیم
....ای کاش 


اما بحث خودمون :

در باره جنبش نرم افزاری هم میشه خیلی علمی صحبت کرد هم روز مره و کاربردی

من طریقه دوم رو بیشتر ترجیح میدم. چون دیدم جاهایی که خیلی علمی واردبحث شدن ،  یا از بحث های دیگه سر در آوردن یا اینکه اینقدر تئوریزه شدن که فراموش کردن این تئوری ها شکل عملی هم باید به خودش بگیره .

پس انشا الله اینجا یکسری بحث های کاربردی رو انجام بدیم . در کنارش اگه لازم شد از نظرات و صحبت های بزرگان این بحث هم استفاده میکنم .


از بحث های پیشین فهمیدیم که نقطه ای که در آن قرار داریم جای مناسبی نیست و ناگزیر از حرکت هستیم .معمولا برای پیمایش صحیح یک مسیر باید سه گزینه رو خوب مشخص کرد :

1-  مقصد کجاست

2- وسیله حرکت چیست

3-مسیر حرکت کدام است

مقصد کجاست ؟
 
مسلما همه به دنبال مدینه فاضله هستیم
ولی در تعریف این مدینه فاضله اختلاف نظر وجود دارد
یک دیدگاه ، که البته دیدگاه غالبی هم هست  دنیا غرب را نزدیکترین ایده به این مدینه می شناسد 
در بحث آینده سعی به نقد این دیدگاه خواهم داشت

انشا الله که توی مراسمی که شرکت می کنیم همه به یاد هم باشیم
منتظر نظراتتون هستم

در پناه حق باشید

 


 

 


85/5/2
8:35 صبح

آخرش که چی ؟

بدست شروق (z_m) در دسته جنبش نرم افزاری

بسم الله الحق

طلب العلم فریضه علی کل مسلم و مسلمه
طلب علم بر هر مرد و زن مسلمانی واجب است
                                                                                               پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و عجل فرجهم )

سلام
مدت زیادی بود که به روز نکرده بودم
امروز برادران ما در لبنان با نام شریف حزب الله دست توانمند حق را به نمایش گذاشته اند
امروز استکبار در هاله ای از تعجب و حیرت فرورفته است
و حزب الله با نام الله و با دانش برخاسته از توانایی های خودشان عامل این حیرت شده اند
و ما نیز انشاالله در آینده ای نه چندان دور انگشت تعجب را به دهان استکبار وارد خواهیم کرد

من فکر میکنم که حوادث اخیر اگر فقط یک درس هم برای ما داشته باشد همین ما را بس است
وآن درس این است :
دنیای امروز دنیای عمل است نه حرف و شعارو...

وقت آن رسیده که درباره آینده خود بیشتر فکر کنیم
با اغلب دوستان که همصحبت می شوم میبینم که در رشته ای یا طبق میل و رغبتشان و یا بر عکس مشغول تحصیل هستند در حالی که صورت روشنی از آینده شغلی خود ندارند
البته موافقم که بخش اعظم این مشکل مربوط به دانشگاه ماست که دنیایی کاملا متفاوت از دنیای بازار کار رابه نمایش می گذارد
با وجود این ،اندیشه ما هم در آینده کاری ما تاثیر بسزایی دارد
تا حالا فکر کردید که در آینده از درسهایی که می خونید چه استفاده ای می خواهید کنید
مشکلات بازار کنونی رشته خودتون رو پیدا کردید
تا حالا فکری برای حل این مشکلات کردید
یا اینکه می خوایید مثل خیلی های دیگه که اسیر روز مرگی شدن خودتون رو به سیر روز گار بسپارید و ...
در آینده بیشتر در این زمینه صحبت خواهم کرد
در پناه حق باشید


85/1/10
7:32 عصر

پاسخگویی به دوستان

بدست شروق (z_m) در دسته

بسم الله الحق

سلام

از کسانی که پیغام گذاشتن خیلی ممنونم.

سعی دارم به بعضی نکات مطرح شده پاسخ بدم امیدوارم که مورد قبول واقع بشه

خانوم آذر گفته بودن که :

 

رعایت مسائل اخلاقی یکی از فاکتورهای مدینه فاضله مسلمانان محسوب میشه.

من دوستان زیادی دارم که شاید چنان مذهبی (با تعریف عام) نباشن اما چنان مسائل اخلاقی و اداب معاشرت را رعایت مکنن که برای افرادی مثل من یه پارادوکس ایجاد میشه ، وقتی درک انسانها در حالت کلی به حدی رسیده که خداوند دیگر پیامبری رابرای نشان دادن راه از چاه نمی فرسته وافرادی این چنین تنها بر تکیه بر تربیت خانوادگی و درک شخصی توانسته اند به این مرحله برسند ، چه نیازی به دیکته کردن پیروی از دستورات مذهبی است ؟ 

 

ببینید همونطور که اشاره کردید رعایت مسائل اخلاقی یکی و فقط یکی از فاکتور های مدینه فاضله است ولی تمام فاکتور ها نیست.

صحبت از یک جامعه است و برای اداره جامعه نیاز به قانون و مقررات داریم .

من فکر می کنم بلکه ایمان دارم ، قوانین موجود در اسلام (در لفافه  قرآن و احادیث)همان قوانینی است که مارا برای ایجاد یک مدینه فاضله هدایت می کند.

چه  کشور های غربی که مدعی نظام سکولار هستند(که البته باز هم نمی توان گفت  قوانین نظام  آنها کاملا از آموزه های آسمانی جدا است )هنوز نتوانسته اند به چنین مدینه فاضله ای دست پیدا کنند.

یک نکته دیگر که فکر می کنم یاد آواری آن ضروری است هدف آفرینش است .

من فکر می کنم این دنیا مثل یک معدن است که ما به آن وارد می شویم حفاری میکنیم و بعد وقتی طلای ناب را پیدا کردیم به بهای این طلای ناب ،خداوند، بهشت را که نماد تمام خوبیهاست به ما عرضه می کند . وطلای ناب هم چیزی نیست مگر شناخت .

درک محبت خداوند و ظرفیت وجودی خودمان .برای رسیدن به چنین شناختی خب باید یک فضای آرام وامن برای زندگی داشته باشیم و البته برای ایجاد چنین فضایی در جامعه رعایت اصول اخلاقی هم یکی از پارامتر های مهم است .

حتی اگر بتوانیم بدون تمسک به آموزه های آسمانی به چنین فضایی دست پیدا کنیم ( که البته بعید می دانم ) مثل این است که هدف را ول کنیم و به وسیله بچسبیم .

و این را هم بدانید کسی که خدا ی خود را بشناسد مطمئنا دستورات اورا رعایت می کند .انسانی که ادعای شناخت کند ولی ساده ترین دستورات (مثل نماز روزه حجاب و...) را انجام ندهد فقط فکر می کند که به شناخت رسیده است . ادعای او صرفا یک ادعا است .

البته این پاسخی بود که الان به نظرم رسید و نمی دانم چقدر مورد قبول باشد

جناب مسافر هم گفتن :

دستیابی به نظام فکری و علمی مبتنی بر شرع مقدس اسلام به صورت کنونی که اسلام در جامعه ما داره تعریف و ترویج میشه فکر نکنم به این زودیها مححقق بشه.

اولا که ولا تقنطو من رحمت ربکم

ثانیا در حال حاضر  درک جامعه علمی اسلامی هم به همین جا رسیده که این راه که میرویم حالا نگوییم به ترکستان می رود ولی ما را به سر منزل مقصود هم نمی رساند .وقت زیادی هم نداریم اینجاست که روحیه و انرژی ما جوان ها به کار می آید که دستی بر آوریم و کاری بکنیم .در بخش های آینده در این باره بیشتر صحبت می کنم .

واما جناب کمیل :

اولاً از دید بنده تفاوت زیادی میان تفکرات و اندیشه های فرهنگستان علومی ها و نظرات جناب آقای نصیری و یا شهید آوینی وجود نداره. به عبارت بهتر به قدری اشتراکات و همگرایی های فکری میان این دو گروه درباره  اسلام و مدرنیته و تمدن اسلامی وجود داره که میشه از اختلافات صرفنظر کرد و آنها را به عنوان یک جبهه در مقابل غربزدگان و یا اندیشه هایی که به تضاد میان اسلام و مدرنیته اعتقاد ندارند ، در نظر گرفت. هر دوی این دیدگاه در این موضوع که مدرنیته و توسعه مبتنی بر مدرنتیه با اسلام و تمدن اسلامی سازگاری نداره موافقند و این خودش 70 درصد مسئله رو حل میکنه. تفاوت این دو جریان در قدم بعدی است که بازهم من معتقدم میشود هر دو تفکر را در یک قالب جای داد.

من هم همین نظر را دارم .ولی متاسفانه خود جریان ها باهم اختلاف نظر دارند وحاضر نیستند به یک وحدت رویه برسند از طرفی هریک برای خود استدلالات و منطق خاصی دارند که  این منطق در خور تا مل است .ویک نکته دیگر اینکه آن 30 درصد بقیه مسیر رفتن را مشخص می کند و البته مسیری را که مهدی نصیری ترسیم می کند همان مسیر فرهنگستان نیست .منظور حالت عملی است یعنی من جوانی که می خواهم وارد دنیای جنبش نرم افزاری شوم در تئوری فرهنگستان باید مثلا دنبال کشف روش تحقیق و منطق و فلسفه و...باشم ولی در تئوری مهدی نصیری به دنبال ارضای حس اضطرار باشم .واین دو با هم متفاوتند البته من تصور می کنم هر دوی اینها لازم است مشکل سر اهداف کوتاه مدت و بلند مدت است .

ثانیاً شما حرف از آماده سازی بستر برای ظهور زدید و گفتید که باید جامعه و حکومتی نزدیک به حکومت امام زمان درست کنیم تا این بستر فراهم شود و برای مثال اشاره کردید به اینکه جهانیان با دیدن نمونه ای از یک مدل موفق  حکومت دینی به اسلام و مهدی موعود گرایش پیدا می کنند.

من تا اندازه ای این نظر شما رو خیال پردازانه می بینم. نه به این معنا که نباید تلاشی در جهت برپایی حکومت دینی انجام داد ولی سخن من این است که اگر به واقعیات نگاه کنیم اندیشه ما خیلی بلند پروازانه است. در طول هزاران سال پیامبرانی از جانب خدا امدند و در طول دها سال امامان معصوم شیعه که دارای منزلتی بالا و برتر از انبیاء گذشته بودند نتوانستند چنین حکومتی را به طور کامل و درست و صحیح برپاکنند و من معتقدم که هرگز این از ما خواسته نشده که دست به تحقق یک تمدن اصیل اسلامی بزنیم چرا که این فوق توانایی ماست

من فکر میکنم همیشه مسافری به مقصود می رسد که از قبل بداند به کجا می خواهد برود

در بحث جنبش نرم افزاری ما جامعه جهانی اسلامی را پیش روی خود می گذاریم و سعی می کنیم که به آن برسیم چند خط آخر نوشته قبل هم نقل به مضمون از جزوه ای بود که فرهنگستان در همین زمینه منتشر کرده است . و صرفا بیان اهداف انقلاب بود همان مقصودی که می خواهیم به  آن نزدیک شویم و شاید هر گز به آن دست پیدا نکنیم ولی ولی عصر حتما به آن خواهد رسید .

فکر میکنم نیازی به مطرح کردن بحث های اثبات حکومت عدل الهی در آخر الزمان نباشد .

در ضمن منتظر پاسخ شما هم هستم

خب مثل اینکه خیلی طولانی شد از اینکه حوصله کردید و مطالعه فرمودید ممنونم

در پناه حق باشید


   1   2   3      >