یا مقلب القلوب و الابصار
هیچ وقت خاطره ی شروع سال هشتاد و شش از ذهنم دور نخواهد شد
بیست و نه اسفند ماه نجف بودیم .
نجف نسبت به کربلا خیلی خلوت بود . عصر گاه بود و نسیم خنکی در فضا جریان داشت .
به عادت همیشگی ِزیارت هایم ، در حیاط حرم نشستم . دلم می خواست در آستانه سال نو یک کاری بکنم .یک کار خاص. اما ذهنم به جایی قد نمی داد .زیارت و سایر اعمال را انجام دادیم ولی انگار هنوز چیزی کم بود ...
دیگر کم کم غروب میشد از خانم های ایرانی که آنجا بودند شنیدم که گویا در حرم امیر المونین نماز جماعت را فقط برای آقایان می خوانند .کم کم اعتراض ها بالا گرفت و هیئتی تشکیل شد و... خلاصه اینکه اذان را که گفتند نماز جماعت هم برپا شد .نمازی که در یک سمتش صفوف آقایان بود و در سمت دیگرش صفوف خانم ها
احساس می کردم که عیدی ام را از امیر المومنین گرفته ام اما باز هم هنوز یک چیزی کم بود ...
در حال خودم بودم که صحبتهای یکی از همراهان نظرم را جلب کرد :
دعای افتتاح از امام علی روایت شده است و همه معمولا در شروع ماه رمضان می خوانند اما اگر به مضامینش توجه کنید برای شروع هر کاری مناجات بسیار خوبی است .خوب است که در حرم امیر المونین برای آغاز سال جدید به زبان خود آقا مناجات بخوانیم ...
و این شد که جمع کوچک ما سال جدید را با دعای افتتاح آغاز کرد ...
حالا دیگر حسابی سبک شده بودم ...
هنوز هم که آخرین لحظات سال هشتاد و شش را می گذارنیم تبعات آن دعا را احساس می کنم... .
سالی پر از اوج و شکوه داشته باشید
بهار مبارک باد
در پناه حق باشید