این روز ها بازار حلیم و آش افطاری گرم گرم است از هر کوچه و برزنی که بگذری مغازه ای می بینی که محصول رمضانیش حلیم و آش افطاری است .
یکی از این مغازه ها در یکی از خیابان های تنگ و قدیمی خیابان اباذر تهران است .اگر از آنجا ها گذشته باشی حتما نام کبابی برادران به گوشت خورده است مغازه ای که این روز ها بر سردرش پلاکاردی نصب شده با این مضمون " در ماه رمضان حلیم افطاری عرضه می شود هر کیلو پانصد تومان "
باز هم اگر اهل حساب و کتاب باشی و مظنه بازار دستت باشد می دانی که این یعنی فروش حلیم به نصف قیمت
بار اول که از آنجا می گذشتیم خیلی تعجب کردیم از شما چه پنهان یکی از دوستان هم حرف گوشت حیوانات زحمت کش و آرد قلابی و ...اینها را وسط کشید ولی باز هم کنجکاوی ما ارضا نشد از یکی از همسایگانش پرسیدیم که حکایت این ارزان فروشی چیست
پاسخی داد که به اصطلاح امروزی ها کفمان برید :
"این آقا مرد بسیار خیری است و خیلی دوست دارد که در ماه رمضان به مردم خیرات بدهد . ولی از طرفی می گوید بازار این طوری خیرات ها دو عیب بزرگ دارد یکی اینکه یکی زورش بیشتر است و بیشتر می برد و بعضی که زور کمتری دارند بی نصیب می مانند که اینها غالبا همان مستحق های واقعی اند و از طرفی دعوا بر سر گرفتن شخصیت آدم ها را می شکند و ...
برای همین حلیم را به نصف قیمت می فروشد که هم عزت مهمانان سفره اش حفظ شود و هم اینکه همه بتوانند آن را تهیه کنند ."
واقعا دیگر جایی برای اظهار نظر من باقی می ماند ...
فقط ای کاش ما هم در کار خیر هوای همه جوانب را داشته باشیم
در پناه حق باشید
86/7/7
10:59 صبح
10:59 صبح
انفاق را با یک قاف دیگر بنویسیم
بدست شروق (z_m) در دسته روزمرگی
درباره
وضعیت من در یاهــو
شروق (z_m)
وب نوشت های یک ذهن درگیر