بسم الله الرحمن الرحیم
مصاحبه مربوط می شود به 14 سال پیش . روز هایی که دوران نوجوانیم را می گذراندم و هنوز راه دور و درازی را در زندگی پیش رویم می دیدم ...
14 سال بود که گمش کرده بودم و یادم رفته بود که آن روز ها چه چیز هایی گفته بودم و حالا بعد از 14 سال خیلی خیلی اتفاقی دوباره روزنامه را پیدا می کنم و با خودِ 14 سالِ پیشِِِ ِ خودم دوباره آشنا می شوم.خودی که فراموشش کرده بودم ...
در بین سوالات مصاحبه از من پرسیده اند که دوست داری چکاره شوی و من دقیقا همینی را گفته ام که امروز هستم و این برایم بسیار شگفت انگیز است . تا قبل از دیدن این مصاحبه خودم هم یادم نبود که رویای نوجوانیم همینی بود که امروز هستم . آنقدر از هست ها نالیده ام و احساس نارضایتی کرده ام که ...
حالا می فهمم حکمت حرف آن دوستی را که می گفت آرزوهایتان را یک جایی یادداشت کنید شاید روزی به کارتان بیاید ...