بسم الله الحق
رفتن رسم زندگی است .مثل آمدن . هر آمدنی رفتنی دارد و هر سلامی یک روز به خدا حافظی می رسد ...
اما این انسان که نفخه ای از روح جاودان خدایی در وجودش حلول کرده است میل رفتن ندارد . هر جا که می رسد خانه می کند و برای ابدیتش برنامه می ریزد...
غافل است از اینکه جاودانگیش در نیستیش معنا می یابد آنجا که دیگر چیزی از منش نمی ماند و همه چیزش او می شود ...
وقتی که دل ببندی به ماندن ، رفتن سختتر می شود ، دل کندن هم ...
خوش به حال آنکه وقت آمدن به فکر خوب رفتن باشد و خدا حافظی ...
پ.ن: سال نو مبارک ...