بسم رب المخلصین
روزهای برفی سال 86
برف تمام شهر را گرفته است و سرمای هوا غیر قابل تحمل شده است . تمام معابر یخ بسته است . حرکت ماشین ها به سختی امکان پذیر است برای رسیدن به یک قرار باید یک ساعت زودتر از همیشه بیرون بروی. کم کم بحران گاز هم شروع می شود . ادارات را دو روز تعطیل می کنند . هشدار های صرفه جویی در مصرف گاز آغاز می شود . مردم همچنان خیلی زیاد گاز مصرف می کنند . چند نفری هم بر اثر استفاده زیاد گاز در محیط های دربسته جان خود را از دست می دهند . همه جا صحبت از کم کاری مسئولین است!
روزهای پاییزی سال 89
در آسمان خبری از ابر نیست .پاییز است ولی بارانی در کار نیست . کم کم آلودگی هوا بالا می رود . تعطیلی ها شروع می شود . ولی آلودگی هوا سر جایش است . هشدار ها شروع میشود . آدم های ماسک دار زیاد می شوند . ساعات کاری کاهش می یابد . طرح زوج و فرد آغاز می شود . بارانکی می بارد .مشکل برای مدت کوتاهی حل می شود از فردایش که طرح زوج و فرد را برمی دارند باز هم خیابان پر از ماشین تک سرنشین می شود و باز هم خشکسالی می آید و آلودگی هوا بر می گردد . همه جا صحبت از کم کاری مسئولین است !!!
روز برفی سال 89
بلاخره طلسم میشکند . یک توده پر از برف وارد کشور می شود . از ساعت چهار بعد از ظهر برف باریدنش آغاز می شود . هر ساعت که پرده را کنار می زنی برف هنوز دارد می بارد . روی تمام درخت ها و خانه ها برف نشسته است . بر حسب تجربه سابق مطمئنی که فردا را تعطیل می کنند . صبح بلند می شوی . خبری از تعطیلی نیست به خیابان میروی تمام معابر اصلی باز است .حتی خبری از ترافیک هم نیست . ماموران شهرداری که از شب پیش وقتی که تو در اتاق گرمت خوابیده بودی مشغول کار بودند هنوز هم دارند برف ها را آب می کنند . سر وقت به محل کارت می رسی . برف هنوز دارد می بارد . ساعت کاری تمام می شود . حالا دیگر برف هم از باریدن خسته شده است . همه چیز رو براه است . نه ترافیکی نه سرمایی . حتی اتوبوس ها و تاکسی ها هم کار را تعطیل نکرده اند و منظم می آیند و می روند .
دنبال یک تشکر می گردی از مسئولینی که هر بار مقصرند و اینبار همه چیز را به خوبی مدیریت کرده اند . اما همه خاموشند !