بسم رب المخلصین
بعضی چیز ها را برای فهماندن باید نوشت . بعضی چیز ها را باید عکس کرد . چیز هایی هم هست که نه عکس توان وصفشان را دارد و نه قلم
هر چه بنویسی هر چه تصویر کنی هر چه بگویی باز هم چیزی در وجودت می ماند که منتقلش نکرده ای
این روز ها دلم برای یک حس قدیمی یک حال قدیمی تنگ شده است . حالی که نه توان توصیفش را دارم و نه توان تصویرش را . باید خودت باشی تا بفهمی
اینکه وقتی تمام درهای دنیا برویت بسته شد و دیگر هیچ راهی به جز مردن نداشتی یک هو سر از مزار پنج شهید گمنام در آوری در زیر سایه آسمان خداوند و برایشان بگویی و بگویی و بگویی
و وقتی سرت را بلند کنی یک در باز ببینی .دلم برای زیارتشان تنگ شده خیلی زیاد
چهار سال است که نتوانسته ام به سراغشان بروم
امروز هم که همه درهای دنیا برویم بسته شده یک لحظه زیارتشان را می خواهم فقط همین ....
هر چه بنویسی هر چه تصویر کنی هر چه بگویی باز هم چیزی در وجودت می ماند که منتقلش نکرده ای
این روز ها دلم برای یک حس قدیمی یک حال قدیمی تنگ شده است . حالی که نه توان توصیفش را دارم و نه توان تصویرش را . باید خودت باشی تا بفهمی
اینکه وقتی تمام درهای دنیا برویت بسته شد و دیگر هیچ راهی به جز مردن نداشتی یک هو سر از مزار پنج شهید گمنام در آوری در زیر سایه آسمان خداوند و برایشان بگویی و بگویی و بگویی
و وقتی سرت را بلند کنی یک در باز ببینی .دلم برای زیارتشان تنگ شده خیلی زیاد
چهار سال است که نتوانسته ام به سراغشان بروم
امروز هم که همه درهای دنیا برویم بسته شده یک لحظه زیارتشان را می خواهم فقط همین ....