بسم رب المخلصین
صبح بود و طبق معمول سوار تاکسی راهی محل کارم بودم . پنجره های ماشین به خاطر کولر بسته بود و رادیو اخبار پخش می کرد . بخش مهمی از اخبار مربوط به ریگی بود . به شرارت هایش ، دادگاهش ، معذرت خواهیش و اعدامش و شور و شعف مردم بلوچستان از اعدام ریگی .
همینطور که می رفتیم از کنار مجلس هم رد شدیم . عده ای(که تعدادشان کم هم نبود ) با قیافه های درهم و مشت های گره کرده شعار می دادند یک نفر هم با حرارت رهبریشان می کرد .با توجه به بسته بودن پنجره های ماشین صدایشان نمی آمد و معلوم نبود که چه می گویند . حدس زدم که باید در اعتراض به تصویب طرح وقف دانشگاه آزاد باشد .
راننده پرسید : اینها دارند از چه چیز تشکر می کنند ؟!!!!( داشته باشید که قیافه های عصبانی و مشت های گره کرده شعار دهندگان هیچ شباهتی به تشکر نداشت !)
یکی از مسافران به سرعت گفت : " حتما به خاطر اعدام ریگیه !!!"
داشتم فکر می کردم که اعدام ریگی بعد از حکم قوه قضاییه چه ربطی به نماینده های مجلس دارد که در ادامه اظهار اطلاعش گفت : " تو [...]* هزار تا ریگی ریخته روزی صدتا !!! آدم میکشن هیچکی بهشون کاری نداره یه دونه ریگی رو گرفتن دنیا رو ریختن به هم. حد اقل ریگی شریف بود . این [...]*ی ها شرافت هم ندارن!"
همانطور که اعداد و ارقام ذهنم را به هم ریخته بود و مفهوم شرافت را بازخوانی می کردم و در شوک این اظهار نظر کارشناسانه مانده بودم راننده بحث را کامل کرد :"آره آقا ! آدم تو این مملکت جرات نداره پول از بانک ببره بیرون ! امنیت کجا بود ؟! یکی از دوستای ما تحویل دار بانکه تعریف می کرد چند وقت پیش ده میلیون داشته میبرده تو بانک دوتا موتوری میان میزنن و می برن . هیچ کاری هم نتونست بکنه . پلیس هم مثلا گشت دنبالشون . هیچی به هیچی. ازش پرسیدم آخرش خسارت بانک رو خودت دادی ؟ گفت نه بابا بیمه داد. گفتم خوبه دیگه از این جیب میره تو اون جیب !!!!!"
دلم می خواست جواب این همه استدلال و توهم را بدهم اما دیدم با جماعتی که اعتراض را تشکر می شنوند و ریگی را شریف می دانند و پرداخت هزینه بیمه پول دزیده شده را " از این جیب به آن جیب می نامند " همان بهتر که آدم همکلام نشود . چون ممکن است به من کارمند ساده فنی هم انگ اطلاعاتی بزنند و ...
چند ساعت بعد اخبار را که مرور می کردم دیدم تشکل های دانشجویی مقابل ساختمان مجلس ر اعتراض به تصویب طرح وقف دانشگاه آزاد تجمع کرده بودند !
پی نوشت :
[...]*: به دلیل جلوگیری از شکایت ساکنین شریف این محله تهران نام محله سانسور شد!
همینطور که می رفتیم از کنار مجلس هم رد شدیم . عده ای(که تعدادشان کم هم نبود ) با قیافه های درهم و مشت های گره کرده شعار می دادند یک نفر هم با حرارت رهبریشان می کرد .با توجه به بسته بودن پنجره های ماشین صدایشان نمی آمد و معلوم نبود که چه می گویند . حدس زدم که باید در اعتراض به تصویب طرح وقف دانشگاه آزاد باشد .
راننده پرسید : اینها دارند از چه چیز تشکر می کنند ؟!!!!( داشته باشید که قیافه های عصبانی و مشت های گره کرده شعار دهندگان هیچ شباهتی به تشکر نداشت !)
یکی از مسافران به سرعت گفت : " حتما به خاطر اعدام ریگیه !!!"
داشتم فکر می کردم که اعدام ریگی بعد از حکم قوه قضاییه چه ربطی به نماینده های مجلس دارد که در ادامه اظهار اطلاعش گفت : " تو [...]* هزار تا ریگی ریخته روزی صدتا !!! آدم میکشن هیچکی بهشون کاری نداره یه دونه ریگی رو گرفتن دنیا رو ریختن به هم. حد اقل ریگی شریف بود . این [...]*ی ها شرافت هم ندارن!"
همانطور که اعداد و ارقام ذهنم را به هم ریخته بود و مفهوم شرافت را بازخوانی می کردم و در شوک این اظهار نظر کارشناسانه مانده بودم راننده بحث را کامل کرد :"آره آقا ! آدم تو این مملکت جرات نداره پول از بانک ببره بیرون ! امنیت کجا بود ؟! یکی از دوستای ما تحویل دار بانکه تعریف می کرد چند وقت پیش ده میلیون داشته میبرده تو بانک دوتا موتوری میان میزنن و می برن . هیچ کاری هم نتونست بکنه . پلیس هم مثلا گشت دنبالشون . هیچی به هیچی. ازش پرسیدم آخرش خسارت بانک رو خودت دادی ؟ گفت نه بابا بیمه داد. گفتم خوبه دیگه از این جیب میره تو اون جیب !!!!!"
دلم می خواست جواب این همه استدلال و توهم را بدهم اما دیدم با جماعتی که اعتراض را تشکر می شنوند و ریگی را شریف می دانند و پرداخت هزینه بیمه پول دزیده شده را " از این جیب به آن جیب می نامند " همان بهتر که آدم همکلام نشود . چون ممکن است به من کارمند ساده فنی هم انگ اطلاعاتی بزنند و ...
چند ساعت بعد اخبار را که مرور می کردم دیدم تشکل های دانشجویی مقابل ساختمان مجلس ر اعتراض به تصویب طرح وقف دانشگاه آزاد تجمع کرده بودند !
پی نوشت :
[...]*: به دلیل جلوگیری از شکایت ساکنین شریف این محله تهران نام محله سانسور شد!