سفارش تبلیغ
صبا ویژن

87/9/5
10:27 صبح

چراغ های قرمز

بدست شروق (z_m) در دسته ترافیک، لذت، چراغ قرمز، خاطره

  بسم رب المخلصین
چند روزی باران می باریده و آفتاب اول صبح این روز های بعد از باران حسابی می چسبد.آسمان آبی آبی است آنقدر که دلت می خواهد دست دراز کنی و یک تکه اش را بکنی  . رادیو پیام هم که دارد «انجم به گریبان است ...» می خواند و خلاصه حال بسیار خوشی دارم آنقدر که دلم می خواهد ساعت ها در این تصویر جا خوش کنم
اما این فقط یک گوشه از تصویر است . یک گوشه بسیار کوچک
تصویر بزرگتر  این است که پنج دقیقه ای است در ترافیکِ پشت پنجمین چراغ قرمز امروز ایستاده ام و و از پشت پنجره های بسته ماشین صدای بوق است که به هوا می رود و ....خلاصه اینکه نتیجه این می شود که   امروز هم از کار و زندگی می مانم و امروز هم کارتم تاخیر می خورد و امروز هم ...
خیلی وقتها  وقتی پشت چراغ قرمز های زندگی گیر می کنیم دلمان را خوش می کنیم به بعضی دل خوش کنک های  گذرا  . غافل می کنیم خودمان را از فاجعه ای که در شرف وقوع است و گیر می کنیم در همان لذت کوتاه مدت
ای کاش اینطور وقتها یک نفر بیدارمان کند ...
در پناه حق باشید