سلام بر شما
افتخار آشنايي تان را نداشتم. در واقع به جا نياوردم. اما از سياق كلامتان بر مي آيد از همرهان گنبد افلاك و لبگزه و... باشيد. از پست اخيرتان در دلم جوشيد آن چه در كلاس درس به جوانان مي گويم:
(رحمت خدا باراني است كه نبايد با چتر زير آن رفت! بايد در اين باران طلب سيل كرد! خيس خيس شد!) و گاه آن چنان كه طبع جوان امروز مي طلبد گفته ام: چترها را بايد بست... زير باران بايد رفت!
در بارش رحمت الهي حال ما را چنين باد!.... يا علي