• وبلاگ : شروق
  • يادداشت : باران كه مي بارد ...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 4 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ام-خ - 313 

    سلام

    و همچنين!

    نه تورو خدا

    نمي فهميدي از شهيد چمرانه

    اره ، يادش بخير

    شادي روحشان صلوات...

    منم اميدوارم عيد غدير بياي و ببينمت!

    سلام و عرض ادب

    لطف بيكرانتان هميشه شامل حال من بوده و هست ان شاالله اما از بي معرفتي من نگوييد كه روي شرمندگي اش را ندارم كه حتي عذرخواهي كنم...

    باران اشكتان را قدر بدانيد و شكر بگوييد كه خشك نشده و در هواي باراني دلتان ما را هم از ياد نبريد...

    اشك هم نمونه اي كوچك از باران است كه اگر ببارد عرشي خواهد لرزيد...

    اگر يادتان بود و باران گرفت

    دعايي به حال بيابان كنيد....

    + ام-خ - 313 

    خدايا تو را شکر ميکنم که اشک را آفريدي که عصاره ي حيات انسان است آنگاه که در آتش عشق ميسوزم يا در شدت درد ميگدازم يا در شوق زيبائي و ذوق عرفاني آب ميشوم و سراپاي وجودم روح ميشود لطف ميشود عشق ميشود سوز ميشود و عصاره ي وجودم بصورت اشک آب ميشودو بعنوان زيبا ترين محصول حيات که وجهي به عشق و ذوق دارد و وجهي ديگر به غم و درد در دامان وجود فرو ميچکد

    پاسخ

    سلام.مشتاق ديدار.حالا چرا شكلك هات رو خصوصي مي فرستي!راستي فهميدم مناجات شهيد چمران بود.ياد شهيد شايسته فر بخير . اي كاش كه عيد غدير ببينمت. در پناه حق باشي