سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/7/11
12:4 صبح

ماجرای خط صاف و نقطه پایان

بدست شروق (z_m) در دسته

بسم رب المخلصین

سال دوم راهنمایی بودیم. زنگ ریاضی بود و درس زاویه ها . یکی از بچه ها هم پای تخته با تمام استعداد و خلاقیت خود سعی داشت دو خط موازی صاف بکشد که از رویش یک خط رد می شود و دو زاویه ایجاد می کند . هر کاری کرد نشد . خطها کج می شد و موازات رعایت نمی شد . اخر  سر صبر معلم تمام شد و رفت پای تخته و یک درس خیلی معمولی به همه ما داد :

هر وقت خواستید یک خط صاف بکشید دو نقطه شروع و پایان خط را مشخص کنید بعد در حالی که نگاهتان به نقطه پایان  است خط را بکشید .اینطوری چشمتان مثل یک خط کش دستتان را برای کشیدن خط صاف هدایت می کند .

چند روز پیش که درگیر درست و غلط کارهایم بودم و داشتم برای خودم دو دوتا چهارتا می کردم یکدفعه یاد این درس معمولی دبیر ریاضی سال دوم راهنمایی افتادم .دیدم برای رد یابی صراط مستقیم هم  مشکل درست از همانجا شروع می شود که آخر کار را فراموش می کنم و سرگرم خودِ راه می شوم . یکهو وقتی به خودم می آیم که سر از بیراهه ها در آورده ام. اگر این خط کش را درست تنظیم کرده بودم درست وقتی که 200 درصد! مطمئن بودم که درستترین کارهای زندگیم را انجام می دهم غلط ترین کارها را در پرونده زندگیم ثبت نکرده بودم ....

البته به همین راحتی هم نیست . اینکه بتوانی از پشت کوه ها و دیوارها و حجاب های سر راه هنوز هم نقطه پایان صراط مستقیم را درست ببینی خودش یک تخصص درست و حسابی می طلبد .

ای کاش گذشتن از صراط مستقیم  زندگی هم به همان سادگی کشیدن یک خط صاف روی تخته سیاه  بود !