سفارش تبلیغ
صبا ویژن

85/1/29
5:0 عصر

انقلاب و خطر فقر نرم افزاری3

بدست شروق (z_m) در دسته

بسم الله الحق

انَّ الدینارَ وَ الدُّرهَمَ اَهْلَکا مَنْ کانَ قَبلکُمْ و هُما مُهْلِکاکُمْ.
همانا دینار و درهم پیشینیان شما را به هلاکت رساند و همین دو نیز هلاک کننده شماست

.::قسمت سوم ::.

تفکر سکولار را که می گویم ، اعم از دیدگاه های سلطنتی و توتالیتر و استبدادی سکولار است که کسانی مثل خود ماکیاولی یا توماس هابز طرفداراش بودند. یا نظام های سکولار لیبرال که تئوریسین های جامعه مدنی در سنت لیبرالیسم طرفدارش بوده اند از جان لاک به بعد تا نظریه پردازان معاصر نئولیبرال . دنباله های این جریان در چند دهه اخیر ،بطور خاص ادعا کرده اند که یک راه میانبر جدیدی کشف کرده اند برای دفورم های رادیکال تر در دولتهای سنتی و آن نه فقط تجدید نظر در ریشه حقوق و اخلاق بلکه تجدید نظر در ریشه های زبان و فهم مردم است . برای اینکه ریشه افکار قدیمی را در باب عدالت اجتماعی و ارزشها از خاک ذهن بشر بکنیم . چون مشکل بشر سنتی در ابهام زبان و انحراف زبان است . مشکل اصلی در ماهیت واژه ها است . واژه های قدیمی مثل عدالت . و باید این واژه های قدیمی مثل عدالت را بازنشست کرد و ارده خارج کرد و به جایش واژه های نویی بسازیم که همه این مفاهیم را مقید و محدود کند . یعنی مفاهیمی مثل عدالت یا ارزشهای اجتماعی که معیار های فطری ما قبل دولتی اند برای دولتها و حاکمیت ها مزاحمند .
اینها که اشاره می کنم یک مقدار زیادش را شما در نظریات فیلسوفان تحلیلی و گرایشات پوزیتیویستی در باب حقوق بشر می توانید تعقیب کنید .ببینید که چطور اینها همه مسئله عدالت و ارزشها را صرفا به منازعات لفظی تبدیل کردند و گفتند تمام صحبتها یی که از عدالت اقتادی و ارزشها ی اجتماعی و حکومتی می شود که حکومت ها باید ارزشی باشند و دولتها باید ارزشی عمل کنند ، اینها همه نقض علم اقتصاد و نقض علم سیاست است .
این اقتصاد کلاسیک و سیاست کلاسیک که در دانشگاه ها به شما تدریس می کنند ، مضمونش همین هاست و شما جرات درک ریشه ای آنها و جرات قد آنها را به این زودی ها نخواهید داشت . چون نظام آموزشی ما ، نظام آموزشی مبتنی بر ترجمه و تقلید است . نه مبتنی بر اجتهاد و ابتکار و خلاقیت . اینها صریحا می گویند که نباید با اعلامیه نویسی یک حقوق زایدی را برای فقرا و طبقات پایین در جامعه ایجاد کرد  . اینها موی دماغ می شوند ،پررو می شوند و این شعار ها و تعابیر ، این اصطلاحات ، ما بعد الطبیعه است و اصطلاحات و تعابیر ایدئولوژیک است و اینها نباید وارد عرصه سیاست و مدیریت و اقتصاد بشود و این تعابیر ما بعد الطبیعی را ضعفا و فقرا با همدستی یک مشت مذهبی امل شاعر پیشه ابداع کرده اند برای اینکه جلو توسعه را بگیند . منتهی خوشبختانه حق و حقوق با اعلامیه ویسی گرسنه ها و مدافعان گرسنگان ایجاد نمی شود و این حقوق الهی مردم و این حرفها یک مشت ترکیبات کاذب است و حقوق در منطق ما قرار داد محض است . ززبان عدالت خواهان و زبان بنیاد گراهای دینی اصلا مشکل ذاتی دارد و این شعار ها یک مقدار اصوات بی معنی است . اینها صرف الاسم است .
شما بحث هایی که پوزیتیسها کرده اند نگاه کنید . تمام اینها را می گویند . می گویند تمام ارزشها ی اخلاقی و تمام گذاره های ما بعد الطبیعی همه بی معنای واقعی نامها کجاست ؟ آنجایی که سود مادی همه مبانی حقوقی ، اخلاقی و عدالتخواهی را بی معنی می کند و زیر سوال می برد . این یک جریان و یک خطر بلفعل برای انقلاب است و در واقع آخرین پیامهایی است که نسل قبل از شما دارد به شما ها منتقل می کند . ذهن هایی که اینها را ترویج می کنند و ترجمه می کنند ، ذهن های به شدت قشری و خشکیده هستند و تا حالا کار زیادی دست بشر داده اند . ذهن هایی که اصلا روی ملاج اینها و روی خلاقیت این ها باران نباریده و با این مفاهیم ارزشی حتی یک  برا هم آشنا نشده اند . .الا کیست که نداندتمرکز بی قید و ششرط س ر مایه های انبوه برای مصارف شخصی و به نفع یک اقلیت فاسد مبتنی بر غصب و اسراف و تبذیر و ربا ، این ها با ایدئولوژی ماتریالیسم در غرب ودر جهان تئوریزه شد و ناخدایان سرمایه داری لیبرال صریحا گفته اند که به تقدم ماده معتقدند و این ماتریالیسم اگر روزگاری معنا داشت ، دیگر امروز خیلی ابلهانه و ارتجاعی است . امروز هر کسی در سطح مفاهیم سیاسی بزرگ مثل دولت و فلسفه قدرت ،از عدل و ارزشها حرف بزند ، او را فناتیک . ضئد استاندارد لقب می دهند و ضد استاندارد خونشش در همه جای دنیا مباح است . احزاب نامرئی که بلدند چطور حکومتهای انقلابی را بدون بر اندازی باز سازی کنند و پوستش را حفظ بکنند و محتویاتش را تغییر بدهند و پشت همین استاندارد های جهانی قایم بشوند .
صریحا می گویند که موضوع سیاست قدرت است نه حقیقت ، نه فضیلت و نه عدالت . این ها دینی ترینو زنده ترین انقلابها را می توانند به روش تاکسی درمی تزیین کنند و خشکش کنند و به تماشا بگذارند . بطوری که آن جنبش بزرگ با آن مفاهیم عالی هم باشد و هم نباشد . به قول سلمان فارسی وقتی که دید بعد از فوت پیامبر ریختند به خانه علی و علی را به زور کشیدند به سمت مسجد برای بیعت . آنجا دارد که بعضی از اصحاب خاص حضرت امیر دست به شمشیر به چشم علی نگاه می کردندکه ایشان فرمان درگیری بدهند و حضرت امیر با چشمش اشاره کرد که کاری نکنید . آنجا دارد که سلمان فارسی کنار کوچه ایستاده بود و دید که دارند با علی چه می کنند . وقتی که حضرت امیر علامت دادکه کاری نکنید . این دورانی است که باید تحمل کرد . د.را سک.ت برای وحدت .. و دوران قیام برای عدالت بعدا خواهد رسید . آنجا دارد که سلمان فارسی وقتی دید عمامه علی را به گردنش انداخته اند و دارند او را می برند ، به دیوار تکیه کرده بود و رو کرد به مردم و با لهجه فارسی گفت : کردید و نکردید . حفظ ظواهر کردید اما باطنش را به باد دادید . مغز انقلاب را فدای قشرش کردید و مضمون انقلاب را فدای فرمش کردید.

در پناه حق باشید